اوصاف و ویژگیهای فرهنگ جاهلی
فرشته محیطی
اصطلاح جاهلیت به دوره فترت پیش از اسلام و فتح مکه اطلاق میشود؛ اما اصطلاح قرآنی آن ناظر به هر گونه عقاید و رسوم و سنتهایی است که بر اساس ساختار غیردینی سامان گرفته و ریشه در بیخردی و خرافات بیبرهان عقلی و نقلی دارد.
جاهلیت به این مفهوم، عصر و زمان و دوره و مکان و قوم و قبیله و نژاد نمیشناسد؛ بنابراین فرهنگ و سبک زندگی جاهلی ممکن است در هر زمانی و مکانی و در میان هر قوم و ملتی بروز و ظهور کند؛ چنانکه امروزه نیز فرهنگ جاهلی نه تنها در میان غیرمسلمانان، بلکه حتی در میان مسلمانان خودش را نشان میدهد و مسلمانان هرچند در همه ابعاد زندگی یا عقیدتی بر اساس فرهنگ جاهلی عمل و رفتار نکنند، ولی نشانههایی از فرهنگ و سبک جاهلی را میتوان در برخی عقاید مشرکانه یا رفتارهای ضد شریعت آنان یافت، تا جایی که گویی فرقی میان مسلمان و غیرمسلمان در فرهنگ و سبک زندگی آنان نیست و به نوعی در «وحدت فرهنگی» جهانی غرق شدهاند که ابزارها و فنآوریهای نوین ارتباطی و رسانهای، آن را تسهیل کرده و نوعی گفتمان فرهنگی غالب را رقم زده است.
خطری که امروزه مسلمانان را تهدید میکند همین تهاجم فرهنگ جاهلی است که از طریق رسانهها و گفتمان حاکم فرهنگی بر جهان ارائه بلکه تحمیل میشود. فشار گفتمانی فرهنگ جاهلی جهانی امروزه طوری عمل میکند که هر کسی تلاش دارد تا در ساختار «شکلی» همرنگ جماعت شود تا از رسوایی عدم همرنگی برهد و سری در میان سرها داشته باشد؛ این در حالی است که گفتمان فرهنگ جاهلی و سبک زندگی آن بر پایه عقاید باطل و فلسفه مادی شکل گرفته که با فلسفه و سبک زندگی قرآنی در تضاد کامل است.
شاخصههای فرهنگ جاهلی
جاهل، انسان بیخردی است که تعقل و تفکر و برهان را کنار گذاشته و بر اساس حدس و گمان عمل میکند؛ این گرایش به عدم تعقل و تفکر و برهان عقلی به سبب دفن نفس معتدل الهی و فطرت الهامی است؛ زیرا وقتی اینگونه شود، قلب که مسئولیت تعقل و تفقه و تفکر و نیز گرایشها وگریزشهای صحیح و درست را دارد، مهر زده شده و کارکردهای فطری خویش را از دست میدهد.
اینگونه است که شخص نه تنها درک و فهم درست و صحیح از حقایق هستی نخواهد داشت، بلکه گرفتار وارونگی فکری و گرایش میشود تا جایی که افساد را عین اصلاح میداند و در ساختار بیشعوری و عدم درک حقایق به جنگ برهان و عقل و تفکر و تعقل صحیح و دادههای آن میرود و زندگی خویش را بر مدار خرافات و سنتها و رسومهای ضد ارزشی اخلاقی شکل میدهد.(شمس، آیات 7 تا 10؛ اعراف، آیه 179؛ بقره، آیات 7 تا 13)
جاهلیت به این معنا در هر جایی و درهر زمانی ممکن است ظهور و بروز کند و مختص به عرب جاهلی پیش از اسلام یا فتح مکه نیست؛ زیرا عقاید و رفتارهای انسانی تابع شرایط «نفس» است، به طوری که اگر بر فطرت خود باقی باشد، گرایش به تعقل و تفکر و گرایشهای صحیح به حق و ارزشهای الهی – انسانی از جمله «دین، حیاء، تعقل» دارد و بر اساس هدایتهای تکوینی و فطری سپس هدایت تشریعی پاداشی نقلی عمل میکند و اگر نفس معتدل تغییر یابد و فطرت الهی دفن شود، توانایی ادراکی و گرایشی صحیح از دست میرود و شخص به جای تعقل و تفکر دنبال توهم و گمان و خرافات میرود و ضدارزشها جای ارزشها را میگیرد.به سخن دیگر، برای جاهلان بیخرد و هدایتگریز، اوصافی است که در هر دوره و زمانی و نیز در هر مکانی ممکن است بروز و ظهور کند. پس اگر به شکل فرهنگی یا گفتمان فرهنگی بروز کند و به تعبیری پدیده اجتماعی شود، چنین فرهنگی را فرهنگ جاهلی و گفتمان آن را گفتمان جاهلی میگویند. از نظر قرآن برخی از اندیشهها و باورها و اعتقادات جاهلی درباره خدا در میان مسلمانان شکل گرفت و آنان را تحت تاثیر قرار داد؛ بنابراین هیچ کسی در هیچ دورهای ایمن از تفکر و رفتارها و رویههای جاهلی نخواهد بود.(آل عمران، آیات 152 تا 154) خدا گزارش میدهد که برخی از مسلمانان گرفتار انگیزههای عصر جاهلی شدند(نساء، آیه 94) و حتی همانند زنان جاهلی نیز رفتار زشت نابهنجار داشتند.(احزاب، آیه 33) براساس آموزههای وحیانی، یهودیان در عصر اسلامی خواستار آن بودند تا پیامبر(ص) درباره آنان بر اساس فرهنگ جاهلی قضاوت کند.(مائده، آیه 50)
بر اساس گزارشهای روایی، یهودیان اگر حکمی بر ضد ضعیفانشان بود آنان را به اجرای حکم وادار میکردند و اگر بر ضد اقویا و اشرافشان بود آنان را مواخذه نمیکردند.(مجمع البیان، ج 3 و 4، ص 316) فرهنگ جاهلی، در افراد جامعه اوصاف و رفتارهایی را موجب میشود که جزو ملکات و شاکله شخصیتی افراد آن جامعه میشود. از همین رو مردم گرفتار فرهنگ جاهلی دارای صفات و اوصافی هستند از جمله: تعصب و حمیت نسبت به قوم و نژاد و زبان و آداب و رسوم خویش بوده(فتح، آیات 25 و 26؛ شعراء، آیات 195 تا 199؛ فصلت، آیه 44)، اصرار و پافشاری نسبت به مرام و مسلکهای باطل و خرافی(فرقان، آیات 41 و 42؛ ص، آیات 4 تا 7)، تقلید کورکورانه از نیاکان(بقره، آیه 170؛ اعراف، آیه 28؛ لقمان، آیه 21)، اصرار بر شرابخواری و ترویج آن(بقره، آیه 219؛ مائده، آیه 90)، گرایش به فحشاء و منکرات(اعراف، آیه 33)، گرایش به گمراهی از حق و شرایع آسمانی(بقره، آیه 198؛ آل عمران، آیه 164)، گرایش به تکاثر در قدرت و ثروت به عنوان مهمترین ارزشهای اجتماعی(تکاثر، آیات 1 و 2)، گرایش به تبعیض جنسیتی میان دختر و پسر(نحل، آیات 58 تا 62؛ طور، آیه 39)، بدعت در احکام بر اساس امور خرافی(مائده، آیات 103 و 104)، توجه ویژه به جاذبههای جنسیتی و خودنمایی و تفاخر بر اندام یا بخشهایی از آن(احزاب، آیه 33)، جنگ و خونریزی برای کسب غنایم جنگی و ثروت و قدرت(نساء، آیه 92)، ننگشماری دختر و استثمار و استفاده جنسی از زن(نحل، آیات 58 تا 62)، اجبار دختران بر فحشاء و کسب درآمد(نور، آیه 33)، قتل دختران و زنده به گور کردن آنان و امروزه در قالب سقط جنین(نحل، آیه 59)، بیزاری از ازدواج با دختران یتیم و اعراض از آن(نساء، آیه 127)، دشمنی در میان مردم
(آل عمران، آیه 103)، روحیه و رویه تجاوزگری(اعراف، آیه 33)، عبادتهای خرافی همچون کف و سوت زدن (انفال، آیه 35)، آدم ربایی (انفال، آیه 26؛ قصص، آیه 57)، پناهجویی به جن (جن، آیه 6)، تفأل به تیرهای مخصوص به نام ازلام(مائده، آیات 3 و 90)، تقسیم و تعیین سهام هر کسی با قمار و تیرهای مخصوص(همان)، خوردن گوشت خوک، خون، حیوانات مرده و مردار(همان؛ نحل، آیه 115)، خوردن جنین مرده دام(انعام، آیه 139)، رباخواری (بقره، آیات 275 و 278)، عدم سوارشدن بر برخی از چارپایان(انعام، آیه 138)، بازی شطرنج(مائده، آیات 3 و 90)، فرزندکشی(انعام، آیه 137)، کشتن فرزند به سبب ترس از فقر و تنگدستی (انعام، آیه 151؛ اسراء، آیه 31)، قتل بیگناهان(اسراء، آیه 33)، قربانی کردن برای بتان(مائده، آیه 3)، تحریم خوردن گوشت قربانی(حج، آیه 36)، قمار(مائده، آیه 90)، ورود بیسلام به خانه دیگران(نور، آیه 27)، ورود بیاذن و ناگهانی به خانه دیگران(همان)، اختصاص سهمی از درآمدها از زراعت و چارپایان برای بتان(اانعام، آیه 136؛ نحل، آیه 56)، استفاده کالایی از زن(نساء، آیه 19)، منع زنان از ازدواج به طمع ارث بردن از آنان(همان؛ مجمع البیان، ج 3 و 4، ص 39)، خودآرایی و حضور بدون پوشش در میان مردم(احزاب، آیه 33)، گرایش به انحراف اخلاقی و جنسی در میان زنان(ممتحنه، آیه 12)، نسبت دادن فرزند حاصل از زنا به شوهر خویش(همان)، سرقت از شوهر(همان)، گرایش به شعرهای بیپایه و بیحکمت(شعراء، آیات 224 تا 226)، نامحدود بودن دفعات طلاق رجعی(بقره، آیه 229)، وجود نداشتن عده طلاق(همان)، طلاق همسر به صورت ظهار(احزاب، آیه 4؛ مجادله، آیات 2 و 3)، جلوگیری از ازدواج زنان مطلقه(بقره، آیات 231 و 232) و مانند آنها که از مهمترین صفات و رویهها و رفتارهای نابهنجار فرهنگ جاهلی است و در هر عصر و مکانی میتواند تکرار شود و اختصاص به دوره یا جایی ندارد.
از نظر عقایدی نیز گرفتاران به فرهنگ جاهلی در هر عصر و مکانی گرفتار عقاید باطلی چون: الوهیت جن(سباء، آیه 41)، انکار آخرت(انعام، آیات 113 و 150)، انکار رسالت پیامبران(جن، آیات 6 و 7)، انکار معاد و بازگشت مردگان به اجسام(همان؛ نحل، آیه 38)، شرک افعالی و حاکمیت غیر خدا در تدبیر و ربوبیت و پروردگاری هستی(آل عمران، آیه 154)، اعتقاد به پروردگاری و ربوبیت جن(انعام، آیه 100)، عبادت جن(سباء، آیه 41)، پناهجویی به جن برای امنیت و آرامش(جن، آیه 6)، اعتقاد به غیبدانی جنیان(طور، آیه 29)، ستارهپرستی(نجم، آیه 49)، باور و اعتقاد به تاثیر ستارگان در فقر و غنای انسان(نجم، آیات 48 و 49)، اعتقاد به دختر داشتن خدا(نحل، آیه 57)، گرایش به کهانت و استمداد از جن برای اخبار غیبی و کارهای شگفت(طوره، آیه 29؛ حاقه، آیه 42) و مانند آنها هستند که میتواند در جهان معاصر یا هر زمانی دیگر تکرار شود.